ترلانترلان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

ترلان دختر زیبای من

تولد مامان جونم

امروز تولد مامان منه و مامانی ترلان، مامان جونم تولدت رو تبریک میگم.                           مادر روسری ات را بردار تا ببینم بر شب موهایت چندزمستان برف نشسته است تا من به بهار رسیدم     زن یعنی لبخند در هجوم گریه ها آرامش وقت بی قراری های مداوم عاشقانه ای هنگام غروب، وسط میدان جنگ زن یعنی تفسیر جمله ی دوستتدارم یعنی خدا هم زیباست، عجب نقاش خوبی است یعنی فلسفه ی افرینش یک آغوش خود زندگی ، احساس عریان زن یعنی زن، مادر، معصومیت تا بی نهای...
10 شهريور 1392

سفر نامه

عزیزم بهت قول داده بودم که عکسای مسافرتمون رو واسه یادگاری تو وبت بذارم منم به قولم عمل کردم یکشنبه از مشهد حرکت کردیم به سمت شمال و کل نوار شمالی کشور رو طی کردیم و تا سرعین رفتیم. اینم عکساش اینجا لاهیجانه عزیزم البته چند کیلومتر نرسیده به لاهیجان قربونت بشم که ذوق کردی در ضمن داریم برمیگردیم و شما حسابی کثیف شدی ناهار خوردیم و البته شما اینجوری غذا خوردی بعدشم پاتو... منم که دیدم همه ی غذات رو ریختی روی زمین غذا ها رو از روی زمین جمع کردم و  ریختم واسه پرنده هایی که اونجا بودن خیلی هم حیوونی ها گرسنه بودن وای تو هم کلی ذوق کرده بودی و با دست نشون میدادی و میگفتی تی تی (به همه ی حیوانات اعم از پرنده و چرنده...
3 شهريور 1392

هدیه ای که خدا به خاطر وجود تو به من داد

از بچگی همیشه نگاهم به آسمون بود.ستاره ی دنباله دار... آروزی همیشگی کوچولو که بودم با هزار خواهش و التماس شبای تابستون از مامانم اجازه میگرفتم که توی حیاط بخوابم با مهلا خواهرم رو میگم فقط و فقط چشم به آسمون میدوختیم تا خوابمون میبرد. و فردا شب دوباره همون آش و همون کاسه ،بزرگتر که شده بودم مامانم راحت تر بهمون اجازه میداد توی حیاط بخوابیم ولی آرزوی دیدن ستاره ی دنباله دار توی آسمون پر غبار مشهد تقریبا محال بود ... اونقدر به نجوم علاقه داشتم که توی دوران راهنمایی فقط کتابای نجوم رو میخوندم درباره ی دنباله دار ها و ... توی دوران دبیرستان دیگه اونقدر سرگرم کنکور بودم که فرصت برای خوندن اینجور کتابا رو از کف داده بودم البته نا گفته نمونه که...
29 مرداد 1392

مسافرت

سلام دوستای وبلاگی ما یکشنبه داریم میریم مسافرت انشاالله اول شمال ساری و بابلسر بعدم رشت و اردبیل و آستارا یه چند روزی نیستم دلم برای همتون تنگ میشه وقتی برگشتیم کلی عکس از ترلانی میارم امروز که جمعه ست 2 روز وقت دارم که وسایل رو جمع کنم اگه تجربه ای دارین برای وسایلی که بخاطر نی نی باید ببرم لطفا بهم بگین و  برای سلامتی همه ی مسافرا یه صلوات هدیه کنیم.                                               ...
18 مرداد 1392

آتلیه مامانی

سلام عزیزم امروز برای اینکه نزدیک آخرای ماه مبارکیم فرنی نذری درست کردم بعدشم با عمه از شما یه عالمه عکس گرفتیم وای که چقدر اذیت کردی تا عکسا رو گرفتیم خوشگلکم ...
13 مرداد 1392

قصه ی تولد

سلام عسلکم قربونت برم که داری یک ساله میشی عزیزم 21 مرداد تولد توئه مصادف با 22 ماه رمضون ممکنه که 21 مرداد ما مسافرت باشیم از طرفی چون تولد تو توی شب عزیز قدر بود میخواستم یه افطاری کوچولو با خاله ها و عمه ها دور هم باشیم ولی گلم نه اون روز بابا سعید مرخصی داشت نه آقا جون و هردوتاشون سرکار بودن بنابراین افطاری رو جمعه گذاشتیم همراه با یه جشن تولد کوچولو برای تو گلم امیدوارم خوش بگذره بعدا میام و عکسای تولدت رو برات میگذارم        اینم لیست کارایی که توی یک سالگی انجام میدی 1- مسلط راه میری 3-هرچی دستت بیاد پرت میکنی فکر کنم داری جاذبه رو کشف میکنی 4-نای نای میکنی 5-تلویزیون تماشا می...
12 مرداد 1392

جشن تولد

جشن تولد کوچولوی ترلانی بقیش رو توی ادامه ی مطلب ببینید همونطور که گفته بودم یه افطاری کوچولو داشتیم با یه جشن کوچولو قربونت بشم که ذوق کردی برای جشن ژله ی سه رنگ درستیدم ولی عکسش خوب نشده اینم کیک کفشدوزکی شما اینم هدیه های ترلان دست همگی درد نکنه در آخر با تشکر از عکاس مجلس عمه جون باتشکر از مامانی و عزیز جون ،عمه لیلا جون ، خاله مهلا جون و خاله مهدیس جون که کمک کردند اینم عکس ترلان و خاله مهدیس و امیر حسین   ...
12 مرداد 1392

عروسی ترلان

اینم سفره عقد اینم عروس و دوماد قربون دختر نازم بشم اینجا عروسیه خاله ملیحه ست منم شیطونی کردم این عکسا رو از تو و اشکان (پسر دایی خودم ) گرفتم. ...
12 مرداد 1392