ترلانترلان، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

ترلان دختر زیبای من

روزای گرم

دختر ناز گل من ترلان خانوم این روزای گرم بهاری رو اینجوری میگذرونه: مامانی ببین چه خوشگل نشستم تا ازم عکس بگیری مامانی بذار ببینم تو این گنجه چی داری... عسل مامانی همیشه دوستتدارم و بهت افتخار میکنم ...
23 خرداد 1392

روز پدر

                                   همیشه به راحتی گفتیم بابا نان داد بی آنکه بدانیم بابا برای نان تمام جوانی اش را داد.      تقدیم به بابای مهربون خودم و بابا جون ترلان دوستتون داریم و دستتون رو می بوسیم .                ...
3 خرداد 1392

لحظه لحظه های با تو بودن

سلام عزیزم امروز ۵۴ روزه شدی هر روز که میگذره بزرگ تر و خوشگل تر میشی نمیدونی چقدر لذت داره که روز به روز شاهد بزرگ شدن و رشد تو هستم. همه میگن شبیه بابات شدی مخصوصا چشات. چند روز پیش برای اولین بار به صورتم نگاه کردی و خندیدی چند روز پیش گفتی «د...» و  من خیلی خوشحال شدم. ازت یک گله کوچولو دارم اونم اینه که قطره ویتامین آد تو نمیخوری الان خاله ملیحه داره تایپ میکنه ولی چند روز دیگه از اینجا میرن. هر وقت حالت بد میشد میاوردمت خونه مامان جان ولی از این به بعد نمیتونم چون از ما خیلی دور میشن. خاله ملیحه: دلم خیلی برات تنگ میشه ...
1 خرداد 1392

شمارش معکوس

سلام مامانی جونم قلبم دیگه داره تند تند میزنه. دو روز دیگه مونده به دنیا اومدنت. هم اضطراب دارم هم خوشحالم یه حس عجیبی دارم. دوس دارم زودتر ببینمت. برای دیدن روی ماهت لحظه شماری میکنم. امروز ۲۰ ماه مبارک رمضونه و امشب شب قدره. من تو این شبهای عزیز قدر برات دعا می کنم. خودتم دعا کن که راحت پا به دنیای بابا و مامانت بذاری. امشب دارم میرم خونه ی مامانی. از صبح سرم شلوغه همه وسایل های تو و خودمو جمع و جور کردم. تا شنبه که انشالله میبینمت بای بای ...
1 خرداد 1392

سیسمونی

سلام مامان جونم چند روز پیش سیسمونی تو آوردیم. نمیدونی مامان بزرگت چه چیزایی که واسه تو فسقلی نخریده. اتاقت خیلی قشنگ شدهُ چه اسباب بازی های نازی برات خریده مامان بزرگُ یه عالمه عروسک و چیزایی قشنگ قشنگ. یه تخت خوشگلم داری که من منتظرم زود بیای روش بخوابی. لباسات خیلی کوچیک و نازن. خیلی انتظار اومدنت رو میکشیم. هم من هم بابایی. دیروز رفتم دکتر. برای اولین بار  صدای قلبت رو شنیدم .نمیدونی چه حسی خوبی داشتم از خوشحالی بال درآوردم. خاله ملیحه هم اینجاست. من و خاله می بوسیمت ...
1 خرداد 1392

داستان حموم رفتن

سلام گل من  ترلان جونم امروز با عزیز بردیمت حموم خیلی...................از حموم میترسی و گریه میکنی ولی بعد که لباساتو پوشیدی و همه چی تموم شده اینجوری میخندی...........   ...
1 خرداد 1392

کوچولوی شش ماهه ی من

سلام دختر نازم ببخشید این دفعه غیبتم طولانی شد اما خوبیش اینه که دارم توی خونه ی خودمون و با کامپیوتر خودم واست پست میذارم تو مثل یه فرشته ی کوچولو الان کنارم خوابیدی یه خورده سرما خوردی و فردا باید واکسن 6 ماهگی تو بزنی واسه همین خیلی نگرانتم ولی میدونم تو دختر خیلی قوی ای هستی و تحمل میکنی . عزیز دلم خیلی ناراحتم که یه خورده چند وقتیه که به خاطر دانشگاه رفتن من از هم دوریم ولی قول میدم جبران کنم . قول میدم همیشه کنارت بمونم وازت مواظبت کنم بوس بوس ناز گلم این مطلب و ٦ تا پست بعدیش مربوط به وبلاگ قبلیته که به   اینجا منتقلشون کردم  پس یادت باشه که این مطالب قدیمیه و مال الان نیست   ...
28 ارديبهشت 1392

من بابایی ام

سلام دخترم این اولین باریه که من برات پست میذارم تا حالا تو زندگیم خیلی چیزای خوبی داشتم خیلی لحظه های خوبی داشتم و خیلی چیزای خوب نصیبم شده ولی هیچ کدومشون غیر از به دست آوردن مامانت برام به اندازه ی تو ارزشمند نبود حتی میتونم بگم همونقدر که با به دست آوردن مامانت احساس خوشبختی کردم به دنیا اومدن تو هم کم از اون نداشت. با اومدن تو توی زندگیم از همه نظر پیشرفتی کردم که فکر کردنشم برام قابل باور نیست مثلا یه نمونه ی کوجولوش با اومدنت خدا اونقدر روزیمونو زیاد کرده که نگو امیدوارم همیشه بتونم برات اونی باشم که توقع داری همیشه پشتتون واستادم و نمیذارم هیچ چیزی تو زندگی کوچکترین ناراحتی برات ایجاد کنه حتی اگه لازم باشه از جونم مایه میذارم د...
26 ارديبهشت 1392

اسم دخمل مامان

سلام مامانم دیروز همانطور که گفته بودم رفتم دکتر. دکتر گفت چه دختر نازی داری . یه آزمایش بهم داد. امروز رفتم آزمایش دادم یه کم حالم بد شد ولی به خاطر تو دختر نانازم اشکالی نداره. الان من دارم میگم خاله ملیحه که هم خاله منه و هم خاله بابایی و انشالله در آینده خاله تو داره برامون تایپ میکنه.   امروز خیلی تکون میخوری مثل ماهی می مونی. امروز با خاله ملیحه و دایی مجتبی که ایشون هم از قضا هم دایی منه و هم دایی بابایی و در آینده دایی تو داشتیم در مورد اسمت رایزنی میکردیم. ترلان و روشنک و روژینا و واینیا اسمایی هستن که روش فکر کردیم. ترلان از همه بیشتر طرفدار داره. تا ببینیم اسمت چی میشه عزیزم. ...
26 ارديبهشت 1392